مینکس پیر حتی به این واقعیت که پسر کوچکش است نگاه نکرد و باعث شد او را در هر موقعیت شناخته شده ای به لعنت بفرستد. از فریادهای پرشور او میتوان فهمید که او از اندام جوان پسر جوان و دوست دمدمی مزاج او خوشش میآمد. به نظر می رسد که اگر می توانست، نه تنها خروس را با خوشحالی بلعیده بود، بلکه کل پسر را نیز می بلعید. مادر با لذت های جنسی بیگانه نبود و چیزهای زیادی به اغواگر جوان آموخت.
لعنتی، این یک احمق است! شما می توانید دو دیک را در آنجا جا دهید، نه فقط یک دیک! آن جوجه می داند که چگونه مخاطب را به حرکت درآورد. هر بار که او فرو می رود، یک شات اسپرم از بیننده پشت مانیتور است. صدها و حتی هزاران دانش آموز این برنامه ها را تماشا می کنند. من خودم توپهایم را تا دیکم گرفتهام و میخواهم که من را در دام این شلخته رها کنند. و او نیز اندام فوق العاده ای دارد! دوست دارم لب هایش را بین پاهایش لیس بزنم. وقتی دیک به قفسه سینهاش میرسد، پروانهها در شکم شما همین است!
خواهر واقعا بی بند و بار است. با توجه به واکنش برادرش و عدم تمایل او به جدا شدن از بازی، خواهرش حداقل از او حوصله اش سر رفته است.